اشعار زیبا و دلنشین در مورد آزادی و آزادگی و اختیار
اشعار زیبا در مورد آزادی
شعر در مورد آزادی
«آزادی»
برای پرندهی دربند
برای ماهی در تُنگ بلور آب
برای رفیقم که زندانی است
زیرا، آن چه را که میاندیشد، بر زبان میراند.
برای گُلهای قطعشده
برای علف لگدمال شده
برای درختان مقطوع
برای پیکرهایی که شکنجه شدند
من نام تو را میخوانم: آزادی
برای دندانهای به همفشرده
برای خشم فرو خورده
برای استخوان در گلو
برای دهانهایی که نمیخوانند
برای بوسه در مخفیگاه
برا ی مصرع سانسور شده
برای نامی که ممنوع است
من نام تو را میخوانم: آزادی
برای عقیدهای که پیگرد میشود
برای کتکخوردنها
برای آن کس که مقاومت میکند
برای آنان که خود را مخفی میکنند
برای آن ترسی که آنان از تو دارند
برای گامهای تو که آن را تعقیب میکنند
برای شیوهای که چهگونه به تو حمله میکنند
برای پسرانی که از تو میکشند
من نام تو را میخوانم: آزادی
برای سرزمینهای تصرفشده
برای خلقهایی که به اسارت در آمدند
برای انسانهایی که استثمار میشوند
برای آنانی که تحقیر میشوند
برای مرگ بر آتش
برای محکومیت عدالتخواهان
برای قهرمانان شهید
برای آن آتش خاموش
من نام تو را میخوانم: آزادی
من تو را میخوانم، به جای همه
به خاطر نام حقیقی تو
من تو را میخوانم زمانی که تیرگی چیره میشود
و زمانی که کسی مرا نمیبیند،
نام تو را بر دیوار شهرم مینویسم،
نام حقیقی تو را
نام تو را و دیگر نامها را
که از ترس هرگز بر زبان نمیآورم
من نام تو را میخوانم: آزادی
شعر از پل الوار
……………………………♦♥♣♠…………………………
بر روی دفتر های مشق ام
بر روی درخت ها و میز تحریرم
بر برف و بر شن
می نویسم نامت را.
روی تمام اوراق خوانده
بر اوراق سپید مانده
سنگ ، خون ، کاغذ یا خاکستر
می نویسم نامت را.
بر تصاویر فاخر/ روی سلاح جنگیان/
بر تاج شاهان
می نویسم نامت را.
بر جنگل و بیابان
روی آشیانه ها و گل ها
بر بازآوای کودکیم
می نویسم نامت را.
بر شگفتی شبها
روی نان سپید روزها
بر فصول عشق باختن
می نویسم نامت را.
بر ژنده های آسمان آبی ام
بر آفتاب مانده ی مرداب
بر ماه زنده ی دریاچه
می نویسم نامت را.
روی مزارع ، افق
بر بال پرنده ها
روی آسیاب سایه ها
می نویسم نامت را.
روی هر وزش صبحگاهان
بر دریا و بر قایقها
بر کوه از خرد رها
می نویسم نامت را.
روی کف ابرها
بر رگبار خوی کرده
بر باران انبوه و بی معنا
می نویسم نامت را.
روی اشکال نورانی
بر زنگ رنگها
بر حقیقت مسلم
می نویسم نامت را.
بر کوره راه های بی خواب
بر جاده های بی پایاب
بر میدان های از آدمی پُر
می نویسم نامت را.
روی چراغی که بر می افروزد
بر چراغی که فرو می رد
بر منزل سراهایم
می نویسم نامت را.
بر میوه ی دوپاره
از آینه و از اتاقم
بر صدف تهی بسترم
می نویسم نامت را.
روی سگ لطیف و شکم پرستم
بر گوشهای تیز کرده اش
بر قدم های نو پایش
می نویسم نامت را.
بر آستان درگاه خانه ام
بر اشیای مأنوس
بر سیل آتش مبارک
می نویسم نامت را.
بر هر تن تسلیم/ بر پیشانی یارانم/
بر هر دستی که فراز آید
می نویسم نامت را.
بر معرض شگفتی ها
بر لبهای هشیار
بس فراتر از سکوت
می نویسم نامت را.
بر پناهگاه های ویرانم/
بر فانوس های به گِل تپیده ام
بر دیوار های ملال ام
می نویسم نامت را.
بر ناحضور بی تمنا
بر تنهایی برهنه
روی گامهای مرگ
می نویسم نامت را.
بر سلامت بازیافته
بر خطر ناپدیدار
روی امید بی یادآورد
می نویسم نامت را.
به قدرت واژه ای
از سر می گیرم زندگی
از برای شناخت تو
من زاده ام
تا بخوانمت به نام:
آزادی.
شعری از آزادی از پل الوار
……………………………♦♥♣♠…………………………
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
……………………………♦♥♣♠…………………………
اگر هزار قلم داشتم
هزار خامه که هر یک هزار معجزه داشت
هزار مرتبه هر روز می نوشتم من
حماسه ای و سرودی به نام آزادی
……………………………♦♥♣♠…………………………
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است
……………………………♦♥♣♠…………………………
زندگی در بردگی شرمندگی است
معنی آزاد بودن زندگـی است
……………………………♦♥♣♠…………………………
شعر در مورد آزادی و اختیار
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
……………………………♦♥♣♠…………………………
آزادی من به من لبخند زد
همچون گردابی که در آن
جز تصویر خویش چیزی باز نتوان دید
……………………………♦♥♣♠…………………………
تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیای آزادی !
تو آخرین وطنی هستی که از ترس و گرسنگی ایمنم می کند
تعبیر خواب سگ
سگ در خواب
تعبیر دیدن گربه و سگ سیاه در خواب , خواب سگ زرد خانگی بزرگ و کوچک ، تعبیر خواب توله سگ کوچک و مریض و مرده و حمله سگ و گاز گرفتن سگ در خواب جزو خوابهای نسبتا معمول در مورد سگ هستند. در این مطلب از سایت پارسی زی امیدواریم به تمام سوالات شما پاسخ دهیم.
تعبیر دیدن سگ در خواب
از نظر ابن سیرین سگ در خواب یک دشمن پست است که نر و ماده بودنش کاملا دلیل بر زن و مرد بودن آن دشمن دارد که جوانمردانه سعی می کند به شما آسیب بزند.سگی که در خواب می بینید اگر سیاه بود عرب است یعنی خودی است و اگر سفید بود عجم است و منظور از عجم دشمن غریبه است.
منوچهر مطیعی هم معتقد است که دیدن سگ آشنا خوب است و دوست شما می باشد ولی سگ غریبه دیدن خوب نیست و شما را دچار مشکل می کند.
امام جعفر صادق ع هم خواب سگ را بر ۴ چیز تعبیر می کند که دشمن و پادشاه طمعکار و مردم خبرچین و خاله زنک و عالمان بدکار می داند.
تعبیر خواب حمله سگ و سگ گازت بگیرد
محمد بن سیرین معتقد است که اگر سگ لباست را نجس کرد بدان که از دشمنی خسته شده ای و اگر لباست را پاره کرد ضرر به تو می رساند.اگر لباس شما را به دندان بگیرد از مکروهی که به شما می رسد بر حذر باشید.
اگر سگ را دیدید که به شما پارس می کند بدانید که حرف بد می شنوید یا غیبتتان را می کنند و تعبیر اینکه سگ گازت بگیرد و خون بیاید زیان رسیدن از دشمن به شماست.
منوچهر مطیعی معتقد است که اگر سگ به شما حمله کرد خوب نیست سگ نر دشمن مرد و سگ ماده دشمن زن است.اگر سگ کوچک بود ، دشمن کوچک است و اگر سگ بزرگ بود ، دشمن قوی است.
تعبیر خواب فرار کردن از سگ و ترسیدن از سگ و سگ شکاری
تعبیر خواب انواع سگ های مختلف
تعبیر خواب سگ سیاه
سگ سیاه دشمن آشنا است و کسی است که شما را می شناسید.
تعبیر خواب سگ سفید
سگ سفید دشمنی است که غریبه است البته عده ای سگ را دوست می دانند به شرطی که فرمان شما را اطاعت کند.
شعر در مورد پاییز در سایت پارسی زی
پاییز زیباترین فصل سال است و فصل هزار رنگ است و بخاطر همین شاعران بیشتر به ان توجه نموده اند.در این مطلب از پارسی زی می خواهیم زیباترین اشعار را در مورد پاییز را با هم مرور کنیم.
اشعار زیبا در مورد پاییز
شعر در مورد پاییز
در بهار زندگی رفتی سفر تو بی خبر
نازنین دردانهام، نشکن دل ِ دیوانهام
پاییز را میخوانم
تا شاید باران بیاید
تا باز برویَد، زنده شود
امان از این آفتاب بی دریغ
هیچ ابری در آسمان نیست
در زندان گریه اسیر ماندهام
پاییز!
کجاست باران؟
کجاست باران؟
……………………………………………….
خیزید و خز آرید که هنگام خزانست
باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست
گویی به مثل پیرهن رنگرزانست
دهقان به تعجب سر انگشت گزانست
کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار
شعر از منوچهری
……………………………………………….
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه
قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو
……………………………………………….
اندک اندک میشود فصل خزان
فصل رنگ و باد و باران، شعر نهان
با دو صد رنگین کمان رنگها
با خروشی از دل فریادها
با سکوتی چون سکوت عاشقان
با خروشی چون خروش آسمان
نرم نرمک می رسد اینک خزان
فصل رنگ و آشتی و عشق زمان
با صدای خش خش برگها، بر بادها
میکشد دل را سوی دلدارها
شعر از عبدالعلی نظافتیان
……………………………………………….
شعر در مورد پاییز و باران
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
و من خواب تو را میبینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظهای هستی که باران تازه میگیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بیتاب و حیرانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو میدانم
……………………………………………….
پاییز مرا عاشق می کند
باران عاشق تر
حالا تو بگو
این باران پاییزی با من چه می کند؟
……………………………………………….
باغ بیبرگی
روز و شب تنهاست
سازِ او باران، سرودش باد
ور جز اینش جامهای باید
…
خندهاش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
بیچاره پاییز …
دستش نمک ندارد …
این همه باران به آدم ها میبخشد،
اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم …
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل ” بهار” خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد …
سیاست ” تابستان ” را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره …..
……………………………………………….
شعر در مورد پاییز و عشق
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
و من خواب تو را میبینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظهای هستی که باران تازه میگیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بیتاب و حیرانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو میدانم
……………………………………………….
عاشق برگ خزان و این همه زیبایی
خالی از نیرنگیم
میروم تنهایی در شبی بارانی
باده را تا به سحر مینوشم از تب عشق
مینویسم روی هر برگ خزان از غم دل
که چرا پنهانی است؟
که چرا این دل غم دیده من
غم من تنهاییست
شعر از نسرین جهاندیده
……………………………………………….
مثل یک جریان موسیقی
مثل یک باران پاییزی
ناگهانی بودنت عشق است!
شعر از سید علی میرافضلی
……………………………………………….
پاییز من!
بیا رنگهای با شکوه تو را
با بیرنگیهای ساده من طاق بزنیم
من سردم است
بتول مبشری
……………………………………………….
دست هایتان را آماده کنید
پاییز نزدیک است
باید گره بخورد در دست های
کسی که سال ها انتظارش را کشیدید
جان عزیزتان پاییز را دونفره آغاز کنید
……………………………………………….
دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست
اما فصل پاییز رابرای دل خودت
آرام تر ورق بزن و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار
که عشق لابلای همین رنگ های زیباست
……………………………………………….
فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگ و رنگارنگ
فصل مشق و مشق عشق و عشق انار
فصل باز باران با ترانه
فصل شیدایی و مهر و مهرگان
فصل یلدا و چله
پاییز، پادشاه فصول بر همه مبارک باد !
……………………………………………….
شعر در مورد پاییز کودکانه
برگا شدن ستاره لالایی
ستاره دونه دونه لالایی
باد اومده میخونه لالایی
برگا میرن سواره لالایی
پاییز شده دوباره لالایی
……………………………………………….
پاییزه پاییزه
برگ درخت میریزه
هوا شده کمی سرد
روی زمین پر از برگ
ابر سیاه و سفید
رو آسمونو پوشید
دسته دسته کلاغا
میرن به سوی باغا
همه با هم یکصدا
میگن قار قار قار
……………………………………………….
آبی شده آسمان
کنار رنگین کمان
با نور خورشید خانم
با اشک ابر و باران
نگاه بکن به آنجا
چقدر قشنگه مامان
ریختن برگ پاییز
در ماه مهر و آبان
آذر هم تو پاییزه
یک فصل رفتم دبستان
وقتی آذر تمام شد
شروع میشه زمستان
……………………………………………….
پاییز چه رنگارنگه
با میوههاش قشنگه
صدای باد و بارون
شر شر شاد ناودون
خش خش زیبای برگ
بارش نقل و تگرگ
وای که چه دیدن داره
میوهها چیدن داره
پاییز که آغاز میشه
مدرسهها باز میشه
……………………………………………….
کلاغه میگه خبرخبر پرستوها میرن سفر
حالا که فصل پاییزه برگ درختا می ریزه
بارون می باره نم نم یه وقت زیاد یه وقت کم
هوا یه خُرده سرده برگ درختا زرده
پاییز خیلی قشنگه ببین چه رنگارنگه
پاییز چه رنگارنگه با میوههاش قشنگه
صدای باد و بارون شر شر شاد ناودون
خش خش زیبای برگ بارش نقل و تگرگ
وای که چه دیدن داره میوهها چیدن داره
پاییز که آغاز میشه مدرسهها باز میشه
……………………………………………….
شعر در مورد پاییز و انار
جز ما دو سه تا انار عاشق در باغ
کی مانده از آن تبار عاشق در باغ
گفتی که بهار عاشقان پاییز است
دلخونم از این بهار عاشق در باغ
……………………………………………….
سر داده به باد انار عاشق در باغ
از کار گذشته کار عاشق در باغ
“پاییز” نگو…! بگو که رستاخیز است
با اینهمه سربدار عاشق در باغ
……………………………………………….
پاییز
فصل رسیدن انارهای سرخ است
و انار
چه دل خونی دارد
از رسیدن!
……………………………………………….
پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
……………………………………………….
پاییز را دوست دارم…
ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ !
ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ!
ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ .
ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ؛
ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ؛ ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ
ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ …!!!
……………………………………………….
شعر در مورد پاییز از شاعران معروف
ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی
مردان جهان را همه ی بردی به زمین
نامردان رابه روی کار آوردی
شعری از ابوسعید ابوالخیر
……………………………………………….
دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه ی درد است و با دل کار دارد
شعری از فریدون مشیری
پاییز جان! چه شوم، چه ترسناک
اینک، بر این کناره دشت، اینک
این کوره راه ساکت بی رهرو
آنک، بر ان کمرکش کوه، آنک
ان کوچه باغ خلوت و خاموشت
از یاد روزگار فراموشت
پاییز جان! چه سرد، چه درد آلود
چون من تو نیز تنها ماندستی
ای فصل فصلهای نگارینم
سرد سکوت خودرا بسراییم
پاییزم! ای قناری غمگینم
شعری از مهدی اخوان ثالث
……………………………………………….
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملالانگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینهام پر درد میشد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ میزد
وه … چه زیبا بود اگر پاییز بودم
فروغ فرخزاد
……………………………………………….
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
قیصر امین پور
……………………………………………….
بهار به بهار
در معبر اردیبهشت
سراغت را از بنفشههای وحشی گرفتم
و میان شکوفههای نارنج
در جستجویت بودم
در پاییز یافتمت
تنها شکوفه جهان
که در پاییز روییدی
سید علی صالحی
……………………………………………….
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و انها
پیشی می گیرند از یک دیگر
برای فرش کردن مسیرت
یغما گلرویی
……………………………………………….
درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن
اهمیتی ندارد
دراین روزگار
انچه راکه نمیتوانی بازیابی به خاطر نیاور
موهایت را در آفتاب خشک کن
عطر دیرپای میوهها را بر ان بزن
عشق من، عشق من
فصل پاییز است
ناظم حکمت
……………………………………………….
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان
ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن
نوحه کنان از هر طرف صد بیزبان صد بیزبان
هرگز نباشد بیسبب گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بیدرد دل رخ زعفران رخ زعفران
حاصل درآمد زاغ غم در باغ و میکوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستان
مولانا
……………………………………………….
مطالب مرتبط
شعر در مورد برادر | شعر در مورد مادر | شعر در مورد پدر | شعر در مورد زندگی | شعر در مورد دوست
شعر در مورد پدر
اشعار در مورد پدر فوت شده
شعر در مورد پدر از دست رفته
پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم
همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی آتش غم بر جگرم
کاش جای پدرم من سر راهت بودم
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران
همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم
…………………………………………………..
دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من
بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من
تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد
محروم ز دیدار گل روی پدر کرد
سخت است که دیدار رود تا به قیامت
رویاست پدر، آید از این در به سلامت
شب را به خیالش به سحرگاه رسانم
از حکمت الله دگر هیچ ندانم
……………………………………………………..
از فراقت با غم محنت، هم آغوشم پدر
رفتی و از مرگ جانسوزت سیه پوشم پدر
خنده و مهر و وفا و مهربانی های تو
در جهان هرگز نمی گردد فراموشم پدر
……………………………………………………….
شعر در مورد پدر فوت شده
ای پدر رفتی و یاد تو نرفت
دل برفت، شادی برفت، امید رفت
حال در سوک تو بنشسته ایم
زنده ایم اما ز دل بشکسته ایم
………………………………………………
صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا
در بوته صبر امتحان کرد مرا
هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی
جز مرگ پدر که ناتوان کرد مرا
شعر در مورد پدر و مادر
مادرم شبنم گلبرگ حیات – پدرم عطر گل یاس بقاست
مادرم وسعت دریای گذشت – پدرم ساحل زیبای لقاست
مادرم آئینه حجب و حیا – پدرم جلوه ایمان و رضاست
مادرم سنگ صبور دل – پدرم در همه حال کارگشاست
مادرم شهر امیداست و هنر – پدرم حاکم پیمان و وفاست
مادرم باغ خزان دیده دهر – پدرم برسرما مرغ هماست
مادرم موی سپید کرده زحزن – پدرم نقش همه خاطره هاست
مادرم کوه وقار است و کمال – پدرم چشمه جوشان عطاست
…………………………………………………………………
شعر در مورد پدر و دختر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار
مهربانی از مانده یادگار
………………………………………………..
شعر در مورد پدر و پسر
پدر سوخته در حسرت روی پسر است
کفن از روی پسر پیش پدر بگشایید
خاقانی
………………………………………………..
شعر در مورد پدر از شاعران بزرگ
شعر در مورد پدر از خیام
بر کوزهگری پریر کردم گذری
از خاک همینمود هر دَم هنری
من دیدم اگر ندید هر بیبصری
خاک پدرم در کف هر کوزهگری
……………………………………………….
شعر در مورد پدر از حافظ
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
……………………………………………………….
شعر در مورد پدر از مولانا
برادرم پدرم اصل و فصل من عشقست
که خویش عشق بماند نه خویشی نسبی
…………………………………………………………….
شعر در مورد پدر از سهراب سپهری
پدرم پشت دو بار آمدن چلچله ها پشت دو برف
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی
پدرم پشت زمانها مرده است
پدرم وقتی مرد آسمان آبی بود
مادرم بی خبر از خواب پرید خواهرم زیبا شد
پدرم وقتی مرد پاسبان ها همه شاعر بودند
مرد بقال از من پرسید : چند من خربزه می خواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
پدرم نقاشی می کرد
تار هم می ساخت تار هم میزد
خط خوبی هم داشت
باغ ما در طرف سایه دانایی بود
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آیینه بود
باغ ما شاید قوسی از دایره سبز سعادت بود
میوه کال خدا را آن روز می جویدم در خواب
آب بی فلسفه می خوردم توت
بی دانش می چیدم
تا اناری ترکی بر می داشت دست فواره خواهش می شد
تا چلویی می خواند سینه از ذوق شنیدن می سوخت
گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره می چسبانید
شوق می آمد دست در گردن حس می انداخت
فکر بازی می کرد
زندگی چیزی بود مثل یک بارش عید یک چنار پر سار
زندگی در آن وقت صفی از نور و عروسک بود
یک بغل آزادی بود
زندگی در آن وقت حوض موسیقی بود…
مطالب مرتبط : شعر در مورد دوست خوب
منبع : پارسی زی
تعبیر خواب مار
تعبیر خواب مار دارای ابعاد مختلفی است که در این مطلب به آن می پردازیم.یکی از راههایی که می توانیم با دنیای دیگر در رابطه باشیم خواب دیدن است.
مار در خواب های زیادی دیده شده است که اکثر اوقات شخص با وحشت از خواب برمی خیزد و دوست دارد معنی خواب خود را بداند.در این مطلب از سایت پارسی زی کامل ترین تعبیر خواب مار را برای شما آورده ایم.
تعبیر خواب مار
تعبیر خواب مار چیست؟
تعبیر خواب به طور کلی وجود دشمن و دشمنی و جنگ است.اگر قوی باشد نشان از رقیبی قوی دارد و اگر ضعیف باشد دشمنی ضعیف را دلالت می کند.رنگ مار در تعبیر خواب تاثیر دارد و دیدن مار زرد و سفید و قرمز یک معنی را نمی دهد.
مار در خواب دشمن خطرناکی است چرا که غافلگیرانه زخم می زند و ظاهری زیبا و دلفریب دارد و در باطن زهرش را به شما می ریزد.دلیل اینکه مار را دشمن پنهانی می دانند نوع حرکتش است.عده ای از معبران نیز معتقدند مار ثروت و دارایی نیز است.
امام جعفر صادق ع : ایشان دیدن مار در خواب را به ده چیز ربط می دهند.اصلی ترین تعبیر برای دیدن مار دشمنی پنهانی است که با توجه به پنهان بودن آن همانقدر خطرناک است.تعابیر دیگر آن سلامتی و زندگانی است.
دیدن مار همچنین از نظر ایشان به پادشاهی و سپه سالاری و دولت و زن و مراد و پسر و سیلاب تعبیر می شود.
محمد بن سیرین : دیدن مار در خواب نشان از دشمنی پنهانی دارد.
منوچهر مطیعی : چون این موجود خزنده است و اصولا از دید پنهان است تعبیر خواب دیدن مار ، دشمن مخفی و پنهانی است.البته می تواند دشمنی زیبا و خوش نقش و نگار نیز باشد.البته به مال و ثروتی که نمیدانید نیز می تواند باشد.
همچنین ایشان معتقدند که مار می تواند زن زیبا نیز باشد و می تواند شما را فریب دهد.توجه داشته باشید که خیره شدن به چهره و چشمان مار اصلا خوب نیست.
علامه مجلسی ره : ایشان معتقدند دیدن این خزنده در خواب قرض و بدهکاری است.
لوک اویتنهاو : معتقد است مار در خواب مشکل هست و می تواند هر مشکل و مانعی باشد.همچنین مار چند سر را عظمت و جذبه می داند و تبدیل به مار شدن را بی احترامی دیدن می داند.
تام جت ویندو : معتقد است که مار ابتدا غریزه جنسی است.همچنین ماری که به دور چوب چنبره زده ، تعبیرش تولد است.
حضرت یوسف ع : تعبیر دیدن مار بلایی است که از دشمن به شما می رسد که او را خوشحال می کند.
خالدبن علی بن محدالعنبری : معتقد است دیدن مار داشتن داشتن دشمن ثروتمند است.
آنلی بیتون : ما در خواب هر شر و آسیبی می تواند باشد.اگر دیدی مارها در حال لولیدن در هم هستند از کشمکش ها و دعواهای خود با دیگران ناراحت و پشیمان می شوید.
تعبیر خواب مار در خانه
محمد بن سیرین : دیدن مار در خانه هنگام خواب نشان از این است که در خانه خودتان دشمنی دارید که از او غافل هستید.
خالدبن علی بن محدالعنبری : معتقد است که اگر مارهایی را دیدید که وارد خانه شما شدند و رفتند و به شما آسیبی نزدند ، تعبیرش این است که دشمن خودی دارید.
تعبیر خواب مار در صحرا و جنگل و بیرون از خانه
محمد بن سیرین : دیدن مار در جایی غیر از خانه و کاشانه خود نشان از دشمنی غریبه است.
مولف : تعبیر خواب این است که خطری شما را تهدید می کند یا اینکه پشت سرتان حرف می زنند.
تام جت ویندو : معتقد است که تعبیر خواب بی وفایی و تهمت و افسوس است.
تعبیر خواب جنگیدن با مار
محمد بن سیرین : معتقد است که جنگیدن با مار دیگر دشمنی آشکار می شود و این دشمنی به دعوا و زد و خورد می کشد.
جابر مغربی : معتقد است اگر مار را بگیری بدون آسیب رساندن به شما ، به بزرگی و مکنت می رسید و خواستهات می رسی.
لوک اویتنهاو : معتقد است که گرفتن مار وسوسه است و ناتوانی از فرار از دست مار را ناامیدی در زندگی میداند.
تام جت ویندو : معتقد است که اگر ببینید که ماری دور شما پیچیده است شما اسیر هواها و خواستهای خود هستید.
تعبیر خواب کشتن مار یا برتری بر مار
محمد بن سیرین :معتقد است که کشتن مار برتری بر دشمن است و شما دشمن را شکست می دهید.همچنین اگر مار را دو قسمت کند تعبیرش خوردن مال دشمن است.
ابراهیم کرمانی : معتقد است فرار مار از شما در خواب دلیلی بر ضعیف بودن و ناتوان بودن دشمن شما در برابر شما دارد.
لوک اویتنهاو : معتقد است که پیروزی در مقابل دشمن یا حل مشکلات است.
خالدبن علی بن محدالعنبری : معتقد است تعبیر این خواب غلبه بر دشمن است.
آنلی بیتون : کشتن مار یعنی موفقیت و رسیدن به آرزوهاست.
تعبیر خواب شکست از مار
محمد بن سیرین : معتقد است شکست خوردن از مار دلیل برا این است که دشمنتان شما را شکست می دهد.
تام جت ویندو : معتقد است که اگر مار شمار را خورد عمر خودتان را بی خود هدر می کنید.
تعبیر خواب خوردن گوشت مار
محمد بن سیرین : معتقد است این خواب خوب است و دلیل بر پادشاهی و بزرگ شما در آینده است.
تعبیر خواب مار مرده
محمد بن سیرین : معتقد است دیدن مار مرده دفع بلا و خطر است و از شر بلاهای دشمن در امان می مانید.
تعبیر خواب جمع شدن مارها دور شخص
محمد بن سیرین : معتقد است اگر ببیند مارها دور او جمع شده اند ، خویشاوندان او دشمنش هستند.
تعبیر خواب مار سفید
ابراهیم کرمانی : معتقد است که نشانی از بزرگی بیننده خواب است.
مولف : تعبیر دیدن مار سفید در خواب این است که اگاه باشیم دنیا فانی است.
تعبیر خواب مار سیاه
ابراهیم کرمانی : معتقد است که بیننده خواب دشمنان زیادی دارد.
تعبیر خواب مار سبز
ابراهیم کرمانی : معتقد است که دشمنی دارد که آدم خوبی است و صالح و پرهیزگار است و باید در دشمنی اش را با او حل کند.
مولف : با توجه به اینکه مار پوست اندازی می کنند تعبیر این خواب این است که می توانید با تغییر عادت ها و احساسات خود دچار تحول شوید.
تعبیر خواب مار زرد
ابراهیم کرمانی : معتقد است که دشمنی دارید که ضعیف و بیمار است.
تعبیر خواب مار قرمز
ابراهیم کرمانی : معتقد است که دشمنی دارد که با او معاشرت می کند یعنی هم صحبت و هم کلام می شود پس دشمنی آشنا دارد.
تعبیر خواب مار آبی
مولف : تعبیر این خواب احساسات مذهبی است و البته می تواند سردی در پیوندهای عاطفی باشد.
تعبیر خواب نشستن مار روی ما
مولف : تعبیر این خواب تسلط بر غرایز و واکنش های احساسی است دگرگون ساختن این واکنشها و غرایز است و آگاه شدن از خرد و نیرویی که در ناخودآگاه ساکن است.
تعبیر خواب نیش زدن مار
مولف : تعبیر این خواب ضربه خوردن از دشمن است.البته ممکن است این ضربه رو از عادتهای خودتان بخورید.اگر ببینید مار کسی را نیش می زند تعبیرش این است که دیگران را می آزارید با سخنان تیکه دار.
همچنین اگر دیدید دم مار در دهان مار است تعبیر این خواب به چرخه زندگی اشاره دارد از متولد شدن تا مرگ.
لوک اویتنهاو : معتقد است که نیش خوردن از مار از بین رفتن آرامش در خانواده است.
تام جت ویندو : معتقد است که ماری که دمش در دهانش است نشان از شهوت و هم خوابی دارد.
حضرت یوسف ع :آسیب دیدن از دشمن است.
آنلی بیتون : تعبیر اینکه مار مرده شما را نیش بزند این است که دچار شرارت کسی می شوید.
تعبیر خواب خارج شدن مار از بدن
جابر مغربی : اگر در خواب ببینی که مار از سوراخی از بدنت خارج می شود مانند گوش و بینی و مقعد و … ، تعبیر این خواب این است که دشمن از وجود توست یعنی فرزندت است.همچنین دیدن ورود مار به پشت خود ، ضرر و زیان است.
محمد بن سیرین : خروج مار از آلت مردانه در خواب خوب نیست و شما صاحب فرزندی می شوید که دشمن شماست.همچنین خروج مار از پیشانی دچار شدن به رنج و سختی است.
حضرت یوسف ع :تعبیر خواب خروج مار از شکم ، دشمنی فرزند است.
تعبیر خواب مار بزرگ
محمد بن سیرین : معتقد است دلالت بر دشمن بزرگ و قوی می کند.البته اگر ببینی صاحب مار بزرگی هستی ارتباط و پیوند با بزرگان است.جنگدن و کشتن مار بزرگ ، برتری بر دشمن قوی است.
جابر مغربی : اگر مار بزرگی تو را بخورد تعبیرش این است که دشمن تو را هلاک می کند.سوار بر مار بزرگ بودن ریاست و بزرگی است.
حضرت یوسف ع :مار بزرگ یعنی دشمن بزرگ و مار کوچک یعنی دشمن ضعیف.